راه مقابله با ساسی مانکن را بلدیم؟ + ویدیو
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۳۹۳۳۷
یک کارشناس موسیقی معتقد است، «برای جلب توجه جوانان به موسیقی ایرانی و فاخر باید با استفاده از کارشناسان، اتاق فکر تشکیل داد و هزینهی بالا کرد تا در نهایت با استفاده از آهنگسازان خوب، موسیقیهای خوب برای کودکان و جوانان ساخته شود؛ در غیر این صورت کپی آهنگهای بیمحتوای پاپ یا آنور آبی راه به جایی نمیبرد و تنها همه چیز را خرابتر میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اواخر اردیبهشت ماه امسال بود که ویدیوهایی از بالا و پایین پریدن و رقص دانشآموزان همراه با آهنگ «جنتلمن» ساسیمانکن در چند مدرسه، در فضای مجازی پخش شد که واکنشهای بسیاری را به همراه داشت؛ خیلیها برآشفته شده و خواستار رسیدگی فوری به موضوع شدند. خیلیها محتوای ترانه آهنگ را سخیف خوانده و خواستار برکناری مدیران مدرسه شدند و بعضیها هم از رقصیدن دانشآموزان شاکی بودند و خواستند که در برابر این امر سکوت نشود.
و البته برخی که نگاهی کارشناسانهتری به موضوع داشتند، معتقد بودند که پخش چنین ترانههایی در مدرسهها که محیطی آموزشی است، میتواند گوش دانشآموزان را از شنیدن موسیقیهای فاخر دور کرده و باعث شود نسلهای جوانمان شناخت خاصی دربارهی موسیقیهای اصیل ایرانی نداشته باشند.
اکنون به مناسبت فرا رسیدن عید غدیر خم، کمپین سرودی «آقای مهربان» همزمان در ۳۰ استان کشور از ۲۶ مرداد توسط گروههای سرودی اجرا شد. این سرود بر اساس شعری از مهدی استخر، آهنگسازی سینا پارسیان و تنظیم امید رهبران ساخته شده است.
در ادامه این ویدیو را مشاهده میکنید:
مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمیکند.فایل آنرا از اینجا دانلود کنید: video/webm
حالا اگر اجرای کمپین سرود «آقای مهربان» را که از ترانهای مذهبی برخودار است، راهی برای تقابل با آهنگهای آنور آبی که اغلب بیمحتوا هم هستند و فقط به دلیل ریتم شادشان با استقبال روبهرو میشوند، در نظر بگیریم، باید دید که چقدر کارهایی با این سطح کیفی در دور کردن کودکانمان از موسیقیهای لسآنجلسی یا آهنگهای بیمحتوایی که در داخل کشور ساخته میشوند، تأثیرگذار خواهد بود؟
در همین راستا با رضا مهدوی ـ کارشناس موسیقی ـ تماس گرفتیم تا از او سوال کنیم که چنین سرودهایی تا چه حد میتوانند در دور کردن نسل کودک، نوجوان و جوان ایرانی از موسیقیهای بیمحتوا مفید واقع شوند؟ آیا اصلا چنین سرودهایی مناسب هستند و صلاحیت این کار را دارند؟
سرود «آقای مهربان» یک کپیکاری دست چندم است
مهدوی به ایسنا میگوید: سرود «آقای مهربان» یک گرتهبرداری با شعر خوب است که ریتم و ملودی آن برگفته از آهنگهای آنور آبی است و هیجانهای لازم را ندارد. زمانی که روی موسیقی و ریتم آهنگهای آنور آبی شعرهای مذهبی میگذارند، نه تنها تأثیر مثبت نخواهد داشت، بلکه باعث میشود مخاطب توجه بیشتری به موسیقیهایی که توسط آهنگسازان ایرانی در خارج از کشور ساخته میشود نشان دهد و به اصل آهنگ جذب شود. اصولا گوشهای نسل جدید به دلیل نبود آموزش فراگیر موسیقی، به اشعار و ترانههای غیرمتعارف عادت پیدا کرده است؛ به همین دلیل موسیقیهایی که در وهله اول خوب به گوش میرسند نتوانستهاند همانند ترانههای آن ور آبی وارد اذهان عمومی شوند. پوشاندن کت و شلوار به چند کودک و ساخت سرودهای مناسبتی تأثیری نخواهد داشت. کپی آهنگهای بیمحتوا یا آهنگهایی که خارج از ایران ساخته میشود بدآموزی دارد و همچنین باعث میشود مخاطب فکر کند آهنگساز خوب در کشور وجود ندارد.
مهدوی ادامه میدهد: ما به آهنگهای معروف لسآنجلسی روی آوردهایم و این آهنگها حتی در مداحیهایمان نیز رسوخ کرده است. متولیان امر فرهنگی کشور گمان میکنند میتوانند با ایجاد تغییرات در شعر آهنگهای مشهوری که مخاطب زیاد دارند ولی در داخل دارای مجوز نیستند، ماهیت آنها را عوض کنند. توجیحشان نیز این است که شعر مشکل داشت به همین دلیل شعر آن را عوض کردیم. گرچه که تغییر ماهیت ایجاد نمیشود و باعث میشود ملودی، ترانه و خواننده آهنگ بیشتر در بین مردم جا بیفتد؛ چراکه تجربه نشان داده وقتی جلوی مردم ما را برای انجام کاری میگیرند، بیشتر مقاومت میکنند و به آن چیزی که انجامش از آنها سلب شده، بیشتر روی میآورند. صحت این امر را میتوان از ویدیویهای دههی ۶۰ یا ۷۰، ماهواره و موسیقیهای زیرزمینی که در نهایت وزارت ارشاد مجبور به دادن مجوز به همان آهنگها به صورت تکترک شد، جستوجو کرد.
او همچنین مثال میزند: سال گذشته آستان قدس رضوی شعرِ سرود ملی و میهنی ایران را با یک شعر شعر دینی و مذهبی عوض کرد ولی این کار نه تنها مورد استقبال قرار نگرفت، بلکه در سطوح مختلف جامعه مورد اعتراض قرار گرفت، چون مضامین این سرود به دلیل شهرت تاریخی که داشت در خاطر شنیداری مردم بود.
او اضافه میکند: شعر اصلی این آهنگها به واسطه عاشقانه و نرم و لطیف بودن به راحتی در ذهن مردم مینشیند؛ ولی مضامین عرفانی اینگونه نیستند. باید مضامین و شعرهای مذهبی را با یک موسیقی فاخر اجرا کرد. این موسیقیها برای مجالس آنچنانی است نه برای کلام و اشعار مذهبی.
او تأکید کرد که تغییر شعر آهنگهای آن ور آبی و تعویض اشعار آن با شعر مذهبی روی همان ملودی یک خبط فرهنگی است و باعث ایجاد مسائل ضد ارزش و ضد مذهبی خواهد شد.
این سرود مذهبی هم به گفته این کارشناس برگرفته از ملودی یک آهنگ آن ور آبی است که برای کودکان ساخته شده است. این کارشناس موسیقی درباره ساخت چنین سرودهایی برای کودکان، میگوید: زمانی که چنین آثاری را برای کودکان تولید کنیم، کار سخیفتری انجام دادهایم. به همین دلیل وقتی چنین کاری را انجام میدهیم؛ یعنی دیگر مدیریت فرهنگی نداریم. در همین راستا مدیریتهای هنر و فرهنگ به خصوص در حوزه موسیقی دست بسته شدهاند و چارهای جز اینکه شعر آهنگهایی که مخاطب بالا دارند را تغییر بدهند و به آنها جهت ببخشند، نمیبینند. اینکه معتقد باشیم شعر به موسیقی جهت میدهد، اشتباه بزرگی است. شاید در بعضی موارد درست باشد ولی باید بدانیم آنقدر هم جهت دهنده نیست. خیلیها به واسطه ملودی شعر را حفظ میشوند. امر تلفیق شعر و موسیقی همیشه به عنوان یک علم مطرح بوده، درس داده شده و مورد توجه استادان بزرگ موسیقی بوده و هست.
او بیان میکند خاطرههای شنیداری سریعا ملودی و ریتم آهنگ را اخذ میکنند. زمانی که شعر یک آهنگ را که معلوم نیست چه نوعی از پاپ است و دنبال هویت میگردد عوض میکنیم و روی آن شعر مذهبی میگذاریم، ذهن دو حالت جدید و قدیم کار را مقایسه میکند و بلافاصله آن را پس میزنند و در این صورت اثر مذهبی ساخته شده ضد ارزش میشود.
از او سوال میکنیم که ساخت چنین سرودهایی چقدر برای بچهها قابل درک است؟ در پاسخ میگوید: چون بچههای ما پیش زمینه موسیقی ندارند و ان را نمیشناسند، در آموزش و پرورش سرود نداریم و موسیقی در دیگر بخشهای اجتماعی ما جدی گرفته نمیشود، طبیعی است پس از یک بار آن را پس بزنند. اگر بخواهند این سرود جا بیفتد باید بچهها با شروع مدارس آن را در صف بخوانند، والدین آن را بری کودکان خود پخش کنند و صدا و سیما دائما آن را پخش کند. حال باید دید شرایط این کار وجود دارد و آیا اتفاق میافتد؟ که پاسخ منفی است و هیچ اتفاقی نمیافتد و در پایان به شکست منجر میشود.
مهدوی معتقد است که مدیران فرهنگی ما دچار خودباختگی و سردرگمی شدهاند و بین قبل و حال حاضر آنها تعادلی وجود ندارد؛ چراکه بعد از انقلاب خوانندگان بزرگی مانند، گلپا و ایرج تنها به دلیل اینکه با پخش شدن صدایشان خاطرات قبل انقلاب تداعی میشد، ممنوع الکار شدند. ولی اکنون از روی کاری که در خارج از کشور پخش میشود و شاید محتوای درستی هم نداشته باشد، یک اثر مذهبی میسازند.
او دربارهی راهکار پیشنهادیش برای حل مشکلات کپی آهنگهای آن ور آبی و بدون محتوا و قرار دادن اشعار با مضامین معنوی اظهار میکند: باید اتاق فکرهای درست، صرف هزینههای بالا، دعوت از آهنگسازان بزرگ، کارشناسانان مردمشناسی و علوم اجتماعی صورت بگیرد و ساعتهای متمادی جلساتی را برگزار کنند تا در نهایت با پرداخت بودجه خوب به بهترین آهنگسازان و ترانه سرایان برای ساخت آهنگ خوب مراجعه شود.
این نوازنده سنتور در ادامه درباره پرداخت هزینههای کلان برای پروژههای غیرضروری توسط دولت مثال میزند: یکی دو سال پیش پروژه ساخت یک کلیپ به نام «ایستادن» را داشتیم که در ظاهر یک کار دفاع مقدسی و ارزشی بود و میلیاردی هم برای آن هزینه شد. اما این اثر تنها دو بار پخش شد که یک بار آن برای مسئولان بود و در نهایت استقبالی از سمت مخاطبان صورت نگرفت. چگونه میتوانند برای چنین پروژههایی میلیاردی هزینه کنند، ولی توان پرداخت هزینه میلیونی برای چیزهایی که جوانان و کودکانمان چه در امور مذهبی چه در امور عاشقانه و عرفانی به آن نیاز دارند را ندارند و به دنبال چیزهای دمدستی میروند؟
او ادامه میدهد: این رهاشدگی مدیریتی باید در یک جا متوقف شود و کار دست مدیران عهد قرار بگیرد؛ کسانی که موسیقی را میشناسند، در زمینه آن تجربه دارند، دغدغه ملی، جغرافیایی و اقوام ایرانی را دارند. این افراد میدانند چه چیزهایی باید تولید شود، اتفاقا اگر پخش درست صورت بگیرد و رادیو و تلویزیون هم حمایت کنند؛ هیچ احتیاجی به موسیقی لسآنجلسی نخواهیم داشت و در داخل، بزرگان موسیقی ما و شاگردان آنها که عموما تحصیل کرده هستند، میتوانند این خلأ را بدون نیاز به ملودی و ترانههای آنور آبی جبران کنند.
کپی مداحان از ترانههای پاپ باعث انزجار مردم خواهد شد
او همچنین به استفاده مداحان از موسیقیهای پاپ اشاره میکند و میگوید: در ۲۰ سال اخیر، مداحان مشهور از موسیقی خوانندگان زن و مرد لسآنجلس استفاده میکنند. ممکن است همان آهنگها ملودی و شعر خوبی داشته باشند ولی وقتی روی ملودی آنها شعر مذهبی میگذارند به مردم حالتی از انزجار دست خواهد داد و احساس میکنند به فرهنگ عاشورا توهین شده است. ما حق نداریم به هر دلیلی و به هر شکل برای جذب مردم به فرهنگ عاشورا از نغمهای که در گوش آنها آشنا است، استفاده کنیم. ابوالحسن صبا، نابغه موسیقی ایرانی به شاگردانش میگفت که در دهه محرم کلاس تعطیل است و بروند پای منبر مداحان بنشینند و آنچه را که آنها میخوانند به موسیقی تبدیل کنند. ولی اکنون جریان برعکس شده است، مداحان مینشینند و موسیقیهای آنچنانی را گوش میدهند و دلشان خوش است که یک شعر مناسب مذهبی را با مضامین خوب انتخاب کردهاند اما وقتی میخوانند مورد اعتراض مردم و علما قرار میگیرند و به نوعی فرهنگ روضهخوانی و نوحهخوانی ما نیز مورد هجمه داخلی قرار میدهند.
مهدوی با بیان اینکه «ما فکر میکنیم همهی هجمهها خارجی است؛ گرچه که داخلی هستند»، تصریح میکند: این هجمهها کار خودیهای بدتر از بیگانه است. خودیهایی که دانش ندارند. خودیهایی که زیادی و بیمورد احساسی هستند. آنها به موضوعات مهمی مانند موسیقی ورود میکنند و اوضاع آن را خرابتر میکنند. باید متولیان امر فرهنگ موضوع هنر و موسیقی را جدی بگیرند؛ در غیر این صورت در آیندهای نزدیک هویت موسیقایی خود را از دست خواهیم داد و بعدها هر چه هزینه کنند برنخواهد گشت و ما میشویم هندوستان تکه پاره.
رضا مهدویانتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۳۹۳۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای صعود به جام جهانی با آهنگ صادق بوقی!
به گزارش ورزش سه و به نقل از همشهری، تیم ملی فوتسال افغانستان در جامملتهای آسیا 2024 با هدایت سرمربی ایرانی خود دست بهکار بزرگی زد و توانست برای اولینبار به جامجهانی صعود کند؛ اتفاقی که بازتاب بسیاری در رسانههای ورزشی داشت. مجید مرتضایی، سرمربی تیم ملی فوتسال افغانستان حالا بعد از گذشت چند روز از پایان این مسابقات از حال و هوای مردم افغانستان و تجربه شگفتانگیز آنها میگوید.
مرتضایی، فوقلیسانس مدیریت تربیتبدنی، دارنده مدرک A آسیا، مدرس فیفا و فدراسیون فوتبال است و سابقه مربیگری در تیم فوتسال فرشآرای مشهد در لیگ دستهاول فوتسال کشور و همچنین کمکمربیگری در تیم ابومسلم خراسان را در کارنامه خود دارد. او درباره جزئیات تشکیل تیم ملی فوتسال افغانستان و صعود این تیم به جامجهانی با خبرنگار همشهری گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانیم:
* تجربه حضور در جامملتهای آسیا آن هم با تیمی مثل افغانستان، سخت نبود؟
تقریبا برای تمام بازیکنان و مربیان افغانستان تجربه جدیدی بود به این دلیل که تا آن زمان هیچ تیم ملیای از افغانستان نتوانسته بود به مراحل نهایی در جامملتهای آسیا راه پیدا کند و رسیدن به این جایگاه 10سال طول کشید. البته استرس خیلی زیادی وجود داشت چون محیط برای بازیکنان افغانستان ناشناخته بود.
* مراحل آمادهسازی تیم ملی فوتسال افغانستان چطور بود؟
قبل از شروع جامملتها بازیهای دوستانه زیادی داشتیم. در یک تورنمنت در تایلند شرکت کردیم سپس به میانمار رفتیم و چند بازی تدارکاتی انجام دادیم و بعد از آن نیز چند بازی دوستانه با عربستان، چین و تاجیکستان برگزار کردیم تا درنهایت با آمادگی کامل در مسابقات حاضر شده و نتایج قابلقبولی بگیریم.
* چه اتفاقی افتاد که تصمیم به هدایت تیم ملی فوتسال افغانستان گرفتید. پیشنهاد از کجا بود؟
از 4، 5سال قبل فدراسیون فوتبال افغانستان به این جمعبندی رسیده بود که از یک مربی ایرانی استفاده کند. با توجه به اینکه من در لیگ برتر فعالیت داشتم و چند بازیکن افغانستان در لیگ ایران بودند این پیشنهاد برای من مطرح شد اما آمدن حکومت طالبان در آن زمان در این پروسه یکی دو سال توقف ایجاد کرد تا اینکه کشور افغانستان سر و شکل گرفت و فدراسیون افغانستان کار خود را دوباره شروع کرد و پیشنهاد حضور من در تیم ملی فوتسال افغانستان جدیتر شد و از من خواستند آنجا حضور پیدا کنم. من هم رفتم و قرارداد امضا کردم. فکر میکنم 2سال پیش همین موقعها بود که نخستین حضور افغانستان در مقدماتی جامملتهای آسیا را در قرقیزستان داشتیم اما با توجه به وقت کمی که قبل از این مسابقات داشتیم و اینکه تیم را 20روز بود که تحویل گرفته بودیم بهخاطر تفاضل گل نتوانستیم به مسابقات جامملتها صعود کنیم. در ادامه با همکاری و کارهای زیربنایی که انجام شد، 6ماه برای حضور در مسابقات فرصت داشتیم. در این فرصت لیگ برتر افغانستان را دیدیم، بازیکنانی که در ایران و خارج از ایران بازی میکردند را زیرنظر گرفتیم و در نهایت تیم خوبی برای مسابقات آماده کردیم.
* پس افغانستان هم لیگ فوتسال دارد؟
بله. لیگ برتر افغانستان هر سال در بهمن و اسفند با شرکت 12تیم برگزار میشود. البته 2سال متوقف شده بود و از آن زمان به بعد دوباره راه افتاد.
* ظاهرا لژیونر هم داشتید؟
خیلی از بازیکنان را از لیگ افغانستان انتخاب کردیم و اکثر آنها هم بازیکنانی بودند که قبل از آن در ایران بازی میکردند یعنی از بچههای مهاجر افغانستان استفاده کردیم. غیر از لیگ برتر افغانستان در ایران هم مسابقات مهاجران در مشهد و تهران برگزار میشد که آنها را هم رصد کردیم، بازیکنانی که در سوئد و آلمان بازی میکردند را هم زیرنظر گرفتیم. البته این لژیونرها در دور قبل در تیم حضور داشتند اما بنا به دلایلی در جامملتها در کنار ما نبودند.
* واکنشها در افغانستان به این دستاورد بزرگ چطور بود؟
بینهایت عالی بود و تا آنجا که خبر دارم 47میلیون جمعیت افغانستان خوشحال بودند. در فرودگاه ترکیه هم استقبال خیلی خوبی شد.
* چهرههای مطرح هم واکنش نشان دادند؟
بله. چهرههایی از خارج و داخل افغانستان واکنش نشان دادند. بهعنوان مثال پیام آقای اینفانتینو برای تیم ملی فوتسال افغانستان که خود ایشان هم هیجانزده شده بود که چطور یک تیم ناشناخته در همان نخستین حضورش در جامملتها برای نخستین بار به جامجهانی صعود میکند. رئیسالوزرای افغانستان پیام دادند. در کل مردم افغانستان به این دلیل از صعود تیم ملی فوتسال افغانستان به جامجهانی خیلی خوشحال بودند که در تاریخ کل رشتههای ورزشی افغانستان این اولینبار بود که افغانها بعد از 70سال که در رشتههای ورزشی مختلف فعالیت داشتند در یک رشته تیمی به جامجهانی صعود کردند.
* کلیپی از خوشحالی بازیکنان با آهنگ صادق بوقی در رختکن تیم ملی فوتسال افغانستان در فضای مجازی حسابی ترند شد.
بازیکنان افغانستان این قول را از بدنساز تیم گرفته بودند که اگر تیم به جامجهانی صعود کرد باید این خوشحالی را انجام دهد و در وهله اول بدنساز تیم زیر بار نمیرفت ولی با اصرار بازیکنان افغانستان این کار را انجام داد. فکر میکنم از خود صادق بوقی هم هیجان بیشتری نشان داد و خیلی در این نقش فرورفته بود!
* کمی از خودتان صحبت کنید. همکاری مجید مرتضایی با تیم ملی فوتسال افغانستان ادامه دارد؟
قرارداد من با تیم ملی فوتسال افغانستان تا پایان 2024 بود و قرار شد که اگر تیم به جامجهانی صعود کند مبلغی بهصورت خودکار به قراردادم اضافه شود و این اتفاق هم افتاد.
* بعد از جامملتها پیشنهاد جدید داشتید؟
رفتن با افغانستان به جامجهانی افتخار بزرگی است ولی با توجه به اینکه حضور در جامجهانی برای من خیلی جذاب بوده و مردم این کشور خیلی از این حضور خوشحالند، میخواهم با این تیم در آنجا شگفتیساز شویم. میخواهم این کار را به سرانجام برسانم و پیشنهادها را نپذیرفتم. اما حقیقتا از جاهای مختلف پیشنهاد داشتم، از چند تیم لیگ برتر ایران پیشنهادهایی داشتم که چندبرابر بود و از امارات هم پیشنهاد داشتم که قبول نکردم.
* در پایان چه صحبتی دارید؟
خیلی خوشحالم که خداوند این لطف را به من داشته که به کمک بازیکنان افغانستان توانستم در اوج سختی، در اوج غم و در اوج محنت میلیونها افغان را خوشحال کنم.
* اینطور که معلوم است برای انتخاب بازیکنان حسابی وقت گذاشتهاید؟
بازیکنان تیم ملی افغانستان را از بین نزدیک به 70نفر انتخاب کردیم که حدود 35نفر زیر 20سال و 35نفر بالای 20سال بودند. تقریبا 10ماه پیش اردویی در مشهد برگزار کردیم که از بین اینها حدود 18نفر را برای تیم بزرگسالان انتخاب کردیم. از طرف دیگر مجاورت با ایران هم شانس بزرگ افغانستان بود.
* چرا؟
به این دلیل که ایران مهد فوتسال است و بازی کردن با تیمهای ایرانی خیلی به تیم ملی فوتسال افغانستان کمک کرد. مثلا در همین مشهد 16بازی دوستانه با تیمهای لیگ یک و دو ایران انجام دادیم که بهنظر من خیلی از آن تیمها از تیمهای ملی که با آنها بازی کردیم قویتر بودند. خوبی برگزاری اردو در ایران این است، یعنی شما اگر با یک تیم لیگ استان ایران هم بازی کنید ممکن است از لحاظ قدرت با یکی از تیمهای ملی برابری کند. رونق فوتسال در ایران به پیشرفت فوتسال افغانستان خیلی کمک کرده است.
* افغانستان در مرحله گروهی تیم بسیار خوبی نشان داد اما شاید پیروزی برابر قرقیزستانی که ژاپن و ویتنام را شکست داده بود، خیلی کار بزرگی بود. بهنظر میرسید بازیکنان افغانستان رفتهرفته بهخودباوری رسیده بودند.
دقیقا. 6بازیکن از 14بازیکن افغانستان حتی یک بازی ملی هم نداشتند. مربیان بهتر حرف من را متوجه میشوند. یک بازیکنی که هیچ تجربهای در بازیهای برونمرزی نداشته، وقتی بتواند عملکرد قابلتوجهی در این سطح از بازیها داشته باشد خیلی اتفاق خوبی رخ داده است.
* حقیقتا فکر میکردید تیم ملی فوتسال افغانستان به جامجهانی صعود کند؟
از زمانی که شروع کردیم به بچهها گفتم هدف ما جامجهانی است و باید برای این هدف تلاش کنیم اما واقعیت را بگویم آن روزی که قرقیزستان را بردیم و به جامجهانی صعود کردیم برای خود من قابل باور نبود و به بازیکنان میگفتم باور میکنید به جامجهانی رفتیم!